در دنیای بی عیب و نقص
گوشت گاو، خانواده باسابقه مزرعه داری ایستر دی در واشنگتن همه چیز را به قمار
زدند.
پس از کشف کلاهبرداری در
مزرعه ایستردی، مالک گیل ایستردی پیکاپ خود را به سمت خارج از رمپ بزرگراه هدایت
کرد و رو به رو به داخل یک نیمه کامیون که سیب زمینیهای مزرعه او را تحویل میداد
سوار شد.
بعدازظهر روز 10 دسامبر
ابری اما صاف و جادهها بدون بار بود. و ایستردی، که 79 سال داشت، دور همیشگی خود
را در یک بخش صنعتی از پاسکو، واشنگتن انجام میداد. او در رأس چهار نسل کشاورزی و
دامداری بود، عملیاتی چند میلیون دلاری که باعث رشد، بسته بندی و حمل و نقل مقدار
زیادی پیاز و سیب زمینی، به علاوه گوشت گاو در مزرعههای خارج از شهر شد.
خانواده او مالک تأسیسات
مجاور بودند - عملیات عظیمی شامل تسمه نقاله و لیفتراکهایی که پالتها را روی کامیونهای
حمل و نقل بالا میبردند. چند تن از پیمانکاران این شرکت در مغازههای فلزی موجدار
در آن نزدیکی مستقر بودند. او اغلب کارهایی را در آنجا انجام میداد یا با دهها
مکانیک که برای سرهم بندی بخشی از شغلی که او بیشتر دوست داشت: ماشینهای مزرعه
کار میکردند، صحبت میکرد.
اما ایستردی در راه خروج
از شهر، دوج رام خود را به یک بزرگراه خارج از رمپ هدایت کرد. این کشش به خصوص گیج
کننده بود، و یک خطای غیر معمول برای نقطه نبود. سوابق پلیس هم همین را نشان میدهد.
او از رمپ خروجی بالا رفت، تابلوهایی را که هشدار میدادند «راه اشتباه» را پشت سر
گذاشت، و پیچ را به سمت ایالتی دور کرد و با خودرویی که توسط تحویلدهنده خودش هدایت
میشد، برخورد کرد. خیلی سریع اتفاق افتاد. نیمه راننده نمیتوانست از آن اجتناب
کند. وقتی او خیلی دیر سعی کرد منحرف شود، کامیون و محموله سیب زمینی اش در سراسر
بزرگراه فریاد زدند، از وسط وسط گذشتند و در طرف مقابل تکان خوردند و همه خطوط را
مسدود کردند.
مأمورانی که از راننده
بازجویی کردند متوجه شدند که او به شدت تکان خورده است. کامیون دیگری در مسیر خود
روی آسفالت نیمه پهن کرده بود و او به ندرت از راندن بالای آن اجتناب کرده بود. دو
خودروی دیگر با آوارهای پرنده برخورد کردند که سرنشینان آن عمدتاً آسیب ندیدند.
اما روز عید پاک مرده
بود. رامش نابود شد سربازان ایالتی وظیفه تلخ تماس با خانواده او و گیج شدن در
صحنه را داشتند. هیچ اثری از لاستیک در جایی که ممکن است ترمز کرده باشد، وجود
نداشت، هیچ نشانهای مبنی بر اینکه سعی کرده از تصادف جلوگیری کند.
پس از آن، همراه با
دلشکستگی، حیرت و ناباوری بود. حدس و گمان در مغازههای فلزی و مزرعهها از بیماری
تا جراحت و خودکشی را در بر میگرفت. اما در عرض دو هفته پس از مرگ او، همه میدانستند
که گیل ایستردی احتمالاً در آن روز چه میدانست: تایسون Fresh Meats - یکی از بزرگترین توزیعکنندگان گوشت در کشور - در
حال تحقیق در مورد مزرعههای ایستردی بود و به آرامی متوجه شد که پسر گیل، کودی،
صدها هزار به آنها فروخته است. گاوهایی که هرگز وجود نداشتند
فریبی که به زودی از بین
میرود ممکن است یک فریب یکباره به نظر برسد. اما در حالی که این در واقع یک
ناهنجاری است - یک کلاهبرداری گسترده که با استانداردهای دامداری بسیار دور از حد
معمول است - یک مشکل گسترده در تجارت گوشت گاو را آشکار کرد، و آن این است که قیمت
یک استیک به طور فزایندهای ارتباط کمی با هزینه پروار کردن یک گاو دارد. این شرایط
دامداران را ملزم میکند که ریسکهای مالی عظیمی را متحمل شوند. و در حالی که شرکتها
را به ذینفعان کاهش ثروت روستایی تبدیل کرده است، خرابیهای وحشتناکی را برای
جوامع دام داری و خانوادههای روستایی به بار آورده است.
پسر گیل سعی کرد از این
سیستم پیشی بگیرد و شکست خورد. شاید او هرگز برنده نمیشد.
قبل از موضوع گاوهای
موجود، روز عید پاک یک نام تمایز بود. از سال 1958، زمانی که اروین ایستردی، پدر گیل،
ثروت خود را در آب شیرین جدید از سد گرند کولی دید و زمینی را در شهر خریداری کرد،
بخشی از سه شهر واشنگتن - تریفکتا کشاورزی ریچلند، پاسکو و کنویک - بود. حوضه کلمبیا
چهار نسل در ایام عید پاک، نیروگاه دامداری و کشاورزی بود. این مزرعه با مساحت
18000 جریب، 60 برابر اندازه اصلی خود بود و سیب زمینی و پیاز بر آن غالب بود.
خانواده در طول مسیر، مزرعههای ایستردی را راهاندازی کرده بودند، یک «عملیات پایانی»
که گاوها را پس از چهار یا پنج ماه پروار کردن، از شیر گرفتن به کشتارگاه میبردند.
مزرعه با استانداردهای
شمال غربی بسیار بزرگ بود. تا پایان سال 2020، 2 درصد از گاوهای عرضه شده به تایسون
را تولید میکرد که بسیار زیاد است. تایسون که یک شرکت چندملیتی است، از هر پنج
پوند مرغ، گوشت گاو و خوک یک پوند در ایالات متحده تولید میکرد و هر سال 43.2 میلیارد
دلار فروش داشت. همانطور که صنعت گوشت گاو در حال پیشرفت است، تایسون تعداد کمی
دارد. کودی، کوچکترین فرزند گیل به همراه همسرش، کارن، سرانجام زمام شراکت خانواده
با تایسون را در دست گرفت. در سال 1989، زمانی که به سختی 18 سال داشت، به همراه
همسرش، دبی، به این تجارت پیوست و این زوج با والدینش مالک مشترک شدند.
در هیاهوی روزانه این
سرمایهگذاری گوشتسازی و در مزرعه، یکی از کارگران کودی را تجسم شلوغی آن توصیف
کرد.
جانی گامینو که به مدت
15 سال به عنوان مکانیک در بسیاری از تراکتورها، تریلرها، کامیونها و ماشین آلات
ایستردی کار میکرد، گفت: "او همیشه در حال حرکت است و سعی میکند ببیند چه چیزی
میتواند بیاید یا بخرد." او تقریباً مضطرب بود - مشتاق انجام کاری، به
سرانجام رساندن چیزی. او همیشه در حال فرار است.»
او تقریباً مضطرب بود -
مشتاق انجام کاری، به سرانجام رساندن چیزی. او همیشه در حال فرار است.»
گامینو گفت که از کار با
او و پدرش لذت بردن آسان بود. هم کودی و هم گیل با کارکنان خود مانند یکسان رفتار
میکردند و از آنها همانطور مراقبت میکردند که از خود مراقبت میکنند. به عنوان
مثال، زمانی که گامینو را به خدمت گرفتند، روزهای عید پاک حقوق او را دو برابر
کردند و پس از آن 6000 دلار برای خرید زمینی که در آن خانه خود را ساخته بود به او
پرداختند. کار با روزهای عید پاک، بخشی از یک مدار پیت استاپ، چک-این و طوفان فکری
پدر و پسر بود. کودی اغلب در بالاترین کارایی بود، و گیل اغلب سه پسر کودی را در پیکاپ
خود، نسل بعدی در تمرین، سوار میکرد. این دو نفر سخت کوش، رانده بودند و اغلب در
جستجوی فرصتها و معاملات بودند و برای بهبود مزرعه و مزرعه تلاش میکردند.
"چیزی که من در مورد او دوست داشتم این
بود که اگر کسی میخواست با او صحبت کند. . . او برای ما وقت میگذارد.
از نظر ظاهری در پاییز
2020، روزهای عید پاک بهتر از خوب به نظر میرسید. آنها صدها کارگر را در کارخانههای
بسته بندی خود و در مزرعه و مزرعه به کار گرفتند و برای کار فصلی با خدمه قراردادی
قراردادند. آنها کمک کننده و تقویت کننده نامزدها و کمپینهای جمهوری خواه بودند،
حیوانات را به نمایشگاهها در سه شهرستان هدیه میدادند و یکی از بزرگ ترین بازیهای
تجاری منطقه به نام پندلتون راند-آپ را حمایت مالی میکردند. از کشتی با هدایت تا
مسابقات بشکه ای، آنها در صندلیهای باکس آرنا و همچنین در جامعه نیز موارد ثابتی
بودند.
اما دردسر داشت.
در طول سال مالی منتهی
به 2020، درآمد ناخالص ایستردی رنچس تقریباً به نصف نسبت به سال قبل کاهش یافته
است و از 111 میلیون دلار به 65 میلیون دلار رسیده است. و سرمایه گذاری مزرعهها
به طور کامل از بین رفته بود. مزرعه نیز به طور مشابه در حال شکست بود، با کاهش درآمد
ناخالص از 82 میلیون دلار به 52 میلیون دلار و سود حاصل از سرمایه گذاری حتی با
رونق بازار سهام.
کاهش سرعت ویروس کرونا
در بستهبندیهای گوشت مطمئناً بخشی از ضرر را به همراه داشت - فروش گاو در سال
2020 دشوار بود، در حالی که گیاهان پراکنده شدند، نیروی کار کمیاب بود و زنجیره
تأمین از رستورانها به فروشگاههای مواد غذایی منتقل شد. اما یک مشکل دیرینه کسبوکارها
را نیز تهدید میکرد: برای سالها، کودی ایستردی بدهیهای سرسامآوری را روی قیمت
آتی گوشت گاو جمع میکرد. او برای پوشاندن ضررهای خود، گلههای کامل گاو را روی
کاغذ اختراع کرد، سپس آنها را به تایسون فروخت و در حالی که وانمود میکرد آنها را
در مزرعه بزرگ میکند. در ماه نوامبر، پس از اینکه یک کارگر تایسون آمد تا گلهاش
را جمعآوری کند، ایستردی به صورتحساب ساختگی اعتراف کرد - برای گاوهایی که وجود
نداشتند و برای حیواناتی که وجود نداشتند تغذیه کرد. یک فاکتور به خصوص چشم نواز،
5.3 میلیون دلار برای هشت گاو زیادی دریافت کرد که در جایی غیر از روی کاغذ یافت
نمیشد.
کودی ایستردی، از طریق یک
وکیل، از مصاحبه برای این داستان خودداری کرد. سوابق دادگاه بیشتر موارد دیگر را
توضیح میدهد. شاید نبوغ روزانه دخیل در اداره مزرعه و مزرعه - شکار معامله و عطش
بهره وری - کمی توضیح میدهد که چرا کودی ایستردی طعمه جذابیت شرط بندی برای هر چیزی
که خانواده اش ساخته بود شد. اما تمایل شخصی این نبود، نه به طور کامل.
برای درک اینکه چگونه
روزهای عید پاک در این سیستم از بین رفت، ابتدا باید بدانید که این سیستم تقلبی
است. و این که یک دامدار، قمارباز بودن است - حداقل از لحاظ تجاری - زیرا بازار
گوشت گاو بیشتر به دنبال ثروتمند کردن شرکتها است تا پرداخت سهم منصفانه به
دامداران.
چالش اصلی این است که 73
درصد از گوشت گاو در ایالات متحده توسط چهار شرکت کنترل میشود. خودشه. با وجود
مجموعهای از بستهبندیهای رنگارنگ این و آن در فروشگاههای مواد غذایی، شرکتها یا
برندهایی را ایجاد میکنند یا به دست میآورند که به مصرفکنندگان دامنه انتخاب
نسبتاً کمخونی میدهد. گوشت داخل ممکن است از مزارع مختلف باشد، به روشهای مختلف
پرورش داده شود یا کیفیت آن متفاوت باشد. اما در نهایت توسط همین چند بازیگر خرید،
بسته بندی و ارسال میشود. و به دلیل حجم بالای بازار، این شرکتها به طور فزایندهای
بر نحوه تولید محصولات و قیمتهایی که برای تولید آنها به دامداران پرداخت میشود
تأثیر میگذارند. تایسون در کنار جی بی اس، کارگیل و مارفریگ جزو این دسته سنگین
وزنان بازار است.
دامداران از مدتها قبل
از قیمت پایین این شرکتها شکایت داشتند. در سراسر کشور، دادههای وزارت کشاورزی ایالات
متحده نشان میدهد که آنها دلایلی برای این کار دارند. از اواخر دهه 1980، زمانی
که این قیمتها برای اولین بار پیگیری شد، سود دامداران تقریباً هر سال کاهش یافته
است. تا سال 2020، همان سالی که امپراتوری ایستردی شروع به فروپاشی کرد، سهم یک
دامدار از ارزش گوشت گاو جعبهای که به خردهفروشان ارسال میشد، 37.3 درصد بود که
نسبت به سال 2015 که 51.5 درصد بود، تقریباً 27 درصد کاهش داشت. این در حالی است
که قیمت مصرف کننده گوشت گاو بیش از هر زمان دیگری افزایش یافت.
این درآمدهای ناپدید شده
توسط شرکتها تصرف شد. آنها با کسب سود از هر دو طرف کسبوکار به سودهای بزرگی
دست یافتهاند: کاهش دستمزد برای دامداران در حالی که از افزایش قیمت گوشت گاو برای
مصرفکنندگان نیز سود میبرند. تایسون مناقشه دارد که این شرکت تأثیر زیادی بر هزینههای
مصرف کننده دارد، یا اینکه ادغام یک عامل بوده است. مقامات آن میگویند که تغذیه
آمریکا به مقیاس نیاز دارد. اما این تعقیب سرمایهداری - مقیاس - دلیل اصلی این
است که چرا بسیاری از دامداران از کار خارج میشوند، به ویژه زمانی که خشکسالی و قیمت
بالای یونجه فشارهای دیگری را اضافه میکند. همچنین به همین دلیل است که تجارت
گوشت گاو در میان دامدارانی مانند ایستردیها تثبیت میشود که به جای پرورش چند صد
راس گاو در مراتع، دهها هزار راس آنها را در دامپروری پرورش دادند. آن اصطلاح
صنعتی - خوراکفروشیها - مختصری است برای این که میگویند گاوها در قلمها پشت
قلم روی مربعهای خاکی که از آسمان مانند کارتهای یکنوع بازی شبیه لوتوی عظیم به
نظر میرسند، بزرگ میشوند.
در داخل این سیستم، ایستردی
یک بازی غیرممکن را انجام میداد. همانطور که قیمت گاو به طور پیوسته کاهش یافت،
قدرت مذاکره او کاهش یافت. این به این دلیل است که در حالی که بستهبندیهای گوشت
مانند تایسون در حال خرید همه برندها و کشتارگاهها بودند، توانایی او را برای خرید
از اطراف حذف کردند. تنها دو شرکت در نزدیکی مزرعه او فعالیت میکردند تا گلههای
او را بخرند. او قبلاً به هر دو از جمله تایسون میفروخت.
زمانی که او در سال 2014
جدیدترین قرارداد خود را با تایسون منعقد کرد، شرکت به او پیشنهاد داد که به طور
فزایندهای رایج میشود: تایسون موافقت کرد که برای ایستردی پول نقد برای خرید
گوسالههای از شیر گرفته شده و غذا دادن به آنها و خرید گاو از ایستردی به نرخ بازار
ارائه کند. زمانی که آنها بزرگ شدند. تایسون برای کیفیت گوشت گاو حق بیمه پرداخت
میکند و برای کمبودها تخفیف میدهد. اما در حالی که ممکن است به نظر یک چیدمان
خوب باشد، با انتظارات و ضمانتهای روشن، اینطور نیست. به این دلیل که وقتی گاوها
رشد کردند، ایستردی مجبور شد پولی را که شرکت به تایسون برای خرید و غذا دادن به
او قرض داده بود، بازپرداخت کند.
به علاوه، او 4 درصد سود
آن پول را بدهکار بود. و از آنجا که هیچ کس نمیتواند بداند قیمت گوشت گاو در
بازار در چند ماه چقدر خواهد بود، او هرگز نمیدانست که آیا قیمت آن در بازار
خواهد بود یا خیر. بنابراین، در حالی که این معامله در کوتاه مدت میلیونها پول
نقد از تایسون به مزرعههای ایستردی به ارمغان آورد، میتواند آن پول - و گاهی
اوقات بیشتر - را دوباره بازگرداند. اگر قیمت گوشت گاو خوب بود، عید پاک تفاوت را
به جیب میزد. اگر قیمت بد بود، او برای ضرر گیر کرده بود.
به این عمل انقباض فرمول
میگویند. این یک نوع قرارداد آتی یا قراردادی است که قیمتها را در آینده تعیین میکند.
و همیشه موقعیت ویرانکنندهای نیست. اما هنگام قرارداد با شرکتی مانند تایسون
خطرناک است، زیرا ارزش بازار تایسون میتواند با حذف رقابت نقدی قیمت گاو را کاهش
دهد. تایسون به نکات مثبت اشاره میکند: درآمد ثابت، بازارهای قابل اعتماد، و
دسترسی آسان تر به وامهای بانکی. اما هیچ بحثی وجود ندارد که قرارداد با فرمول قیمت
یک فرمان را کاهش میدهد.
تا بهار سال 2020،
انقباض شیر خشک به 70 درصد از بازار گاو افزایش یافت که بیش از دو برابر 15 سال
قبل بود.
کودی ایستردی باید با
فشار عظیمی روبرو شده باشد. عید پاک علاوه بر استخدام کارگرانی که به مزرعه و
دامداری وابسته بودند، صدها حساب در سراسر شهر داشت. برای سوخت، برای ماشین آلات،
برای کود، و چیزهایی مانند یونجه. در آن مغازههای فلزی موجدار که گیل ایستردی
آخرین روز خود را در انجام کارهایش سپری میکرد، با صاحبان شرکتهای محلی آنجا
بود. پس از چهار نسل موفقیت، اعتبار او - اعتبار کودی نیز - این نام آنها بود.
دامداران میتوانند به
عنوان واسطهای مشکلات مالی پرورش گوشت گاو را مدیریت کنند. اما خوب انجام دادن آن
بیشتر شبیه خریدن بیمه است تا شبی پشت میز پوکر. و دامداران به دو چیز نیاز دارند:
یکی گاوهای بسیار افتضاح و دیگری دلال بورس.
کار به این صورت است:
دامداران با بیش از 50000 پوند پستاندار زنده، نفسکش و خرخر میتوانند به بورس
کالای شیکاگو - معادل کشاورزی بورس نیویورک - بروند و آنچه را که قرارداد آتی نامیده
میشود خریداری کنند. این یک تجارت کاغذ است، همین. مکانی برای معامله شرط بندی با
سرمایه گذارانی که روی قیمت آتی گوشت گاو شرط بندی میکنند. با کمک یک دلال سهام،
دامداران میتوانند با دقت با دامهای خود شرط بندی کنند تا کمی سود بیشتری کسب
کنند، فقط در صورتی که قیمت بازار مطابق با آنها نباشد.
مثلاً بگویید که قیمت
سربه سر گله 1.30 دلار به ازای هر پوند در ماه ژوئن است. آن دامدار ممکن است یک
قرارداد آتی را به قیمت 1.34 دلار بخرد و به دنبال کسب سود 4 سنت باشد. به این ترتیب،
اگر قیمت بازار تا ژوئن فقط 1.20 دلار باشد، دامدار ممکن است 10 سنت به ازای هر
پوند از هزینه تغذیه گاو خود را از دست بدهد، اما همچنان 4 سنت در هر پوند را با
کاغذ معاملاتی به دست آورده است. اینگونه است که یک مرد در گرینویچ، کانکتیکات، میتواند
روی دهها هزار پوند گاو شرطبندی کند، بدون اینکه هرگز پای خود را در دامداری
بگذارد. و این چیز خوبی است، زیرا او تنها کسی است که قیمت گوشت گاو را برای
دامدار افزایش میدهد.
برخی از افراد این سیستم
را به خوبی بازی میکنند. ران روون مدیر مدیریت ریسک Beef Northwest Feeders است، یکی دیگر از عملیات تکمیلی گاو
در اورگان، و معاملات آتی گاو را برای امرار معاش میکند. دانش روآن از صنعت گوشت
گاو به او کمک میکند تا ریسک را در شرکت پرواربندی گاو مدیریت کند در حالی که مرد
در گرینویچ نیز سهمی از ریسک را به عهده میگیرد. روآن میگوید مشوقهای موجود در
قراردادهای فرمول - حق بیمههایی که برای کیفیت بالاتر پرداخت میشود - با این
تجارت ترکیب میشوند تا برشها و گریدهای بهتر گوشت گاو را ایجاد کنند. ما در حال
تولید - به نظر من، و همچنین به آمار - با کیفیت ترین گوشت گاو که تا به حال تولید
کرده ایم، هستیم. انتخاب بیشتر نخست. مشتریان راضی تر افزایش تقاضا. مقامات تایسون
به این مزایا به عنوان مزایای سیستم فعلی اشاره میکنند.
اما مزرعههای کوچک نمیتوانند
این بازی را انجام دهند. آن مرتع؟ آن شور و استقلال غربی؟ کوچکترین بازیکنان - به
ویژه آنهایی که برای تغذیه گاوها به علف و علوفه متکی هستند - اغلب برای معامله در
بورس بسیار کوچک هستند. آنها پوند کافی پستاندار ندارند.
تونی میچم، یک دامدار در
اوایل دهه 40 خود که درآمد دومی به عنوان وکیل دارد، گفت: "به نظر نمیرسد
گلگون باشد." "شما همیشه تایسون و همه آن کارخانههای بزرگ را میگویید:
"شما باید هزینههای خود را کاهش دهید." یکی از همکاران او یک خواربار
فروشی خرید تا پول بیشتری از گوشت گاو او بگیرد. دیگری شروع به فروش مستقیم به
مصرف کنندگان کرد.
"به نظر گلگون نیست."
برخی از دامداران در حال
حاضر به طور کلی بازار را رها میکنند. دادههای فدرال نشان میدهد که بیشترین
درصد از دامداران 10 یا کمتر گاو برای خود پرورش میدهند، شاید چند دوست. در شهادت
اخیر به کنگره در مورد خشکسالی غرب، که در سال 2021 به قدری شدید بود که آب آبیاری
کمیاب بود، چندین دامدار توضیح دادند که گلهها را با ضرر و زیان قابل توجهی
فروختند، در حالی که علفها نمیرویدند و سود آن بسیار ناچیز بود. اینکه آیا آن
دامداران میتوانند راه خود را در یک سال دیگر به تجارت وام بگیرند یا خیر،
ناشناخته است. اما بهار گذشته، گاوها دسته دسته به دامداریهای بزرگ در مکانهایی
مانند نبراسکا، کانزاس و تگزاس که علف فراوان بود نقل مکان کردند. این بدان معناست
که گاوها از محدودههای باز که گوشت گاو آمریکاییانا هستند و از سرزمینهای رومینگ
آزاد که مصرفکنندگان برایشان ارزش قائل هستند، دور شدهاند.
برای دامدارانی که در
تجارت باقی میمانند، پرورش گوشت گاو یک تجارت در مقیاس و معاملات آتی است. اما
برای آنها، یک مشکل بالقوه دیگر وجود دارد: در حالی که معاملات آتی بر روی قیمت
گوشت گاو میتواند سود زیادی داشته باشد، زمانی که به قمار نگاه میکنند بسیار
خطرناک هستند.
این منطقهای است که کودی
ایستردی خود را در آن یافت: بر اساس نام کوچک با حداقل یک کارگزار سهام. اولین ضرر
بزرگ ثبت شده ایستردی در سال 2011 بود، زمانی که سوابق دادگاه نشان میدهد که او
تقریبا 14 میلیون دلار ضرر کرده است. او 17 میلیون دلار دیگر را در سال 2012 از
دست داد. سال بعد، 10 میلیون دلار دیگر، سپس 20 میلیون دلار دیگر. سپس او برنده
شد: در سال 2015، جمع آوری نزدیک به 7 میلیون دلار شانس او را تغییر داد. اما پیروزی کوتاه بود. او در سال
2016، 6 میلیون دلار دیگر را از دست داد. در آن سال، با تلفات زیاد و بدون شک پول
نقد، ایستردی به کارمندان گفت که فاکتورهای جعلی را برای تایسون ارسال کنند، تحقیقات
جنایی نشان داد، صورتحساب برای گاوهایی که هرگز نخریده است و برای آن حیوانات خیالی
تغذیه کند. سپس از پول نقد برای پرداخت بدهیهای خود و شرط بندی بیشتر استفاده کرد.
کار کرد. به نوعی تایسون
برگه را پرداخت کرد و ایستردی از پول تایسون برای پرداخت بدهیهای تجاری خود
استفاده کرد. اما ایستردی به سرعت 18 میلیون دلار دیگر از دست داد. بنابراین او
فاکتور تایسون را برای گاوهای بیشتر و خوراک بیشتری که نداشت، صادر کرد. سپس او
دوباره شرط بندی کرد و 58 میلیون دلار در سال 2018 از دست داد. برای دو سال بعد،
او در یک چرخه بد قرار داشت، تایسون را برای گاوهای خیالی قبض میکرد، سپس ضرر را
پرداخت کرد و دوباره معامله کرد. برخی از فاکتورهای جعلی شامل شماره قلم، جنسیت حیوانات،
حتی تجزیه و تحلیل مالی از چشم انداز آنها در بازار بود. هر کدام به دنبال میلیونها
دلار برای هزاران راس گاو بودند. صدها هزار نفر از آنها هرگز واقعی نبودند.
زمانی که تایسون به تقلب
مشکوک شد، در نوامبر 2020، ایستردی بیش از 200 میلیون دلار در بازار آتی ضرر کرده
بود. هنگامی که با یک کارگر تایسون و بعد از آن سه نفر از شرافتمندان شرکت روبهرو
شد، او تمام آنچه را که «گم کرده بود» و «آن را در مرک عصبانی کرد» به آنها گفت.
او مخالفت کرد که دزدی کرده است، در عوض فاکتورهای ساختگی را «صورتحساب پیشفرض»
نامید.
بسیاری از گاوداران به
شما خواهند گفت که کودی ایستردی دور از انتظار است. این که او قبضهای دریافتی،
کتاب پخت، دامهایی درست کرد که هرگز وجود نداشتند. آنها به سرعت متوجه میشوند که
این کلاهبرداری است، غیرقانونی بود، که بسیار دور از معاملات عادی تجاری یک مزرعه
است. آنها همچنین میگویند که روز عید ممکن است مشکل قمار داشته باشد. همه اینها
ممکن است درست باشد.
اما آنچه مسلماً درست
است این است که قیمت یک استیک به طور فزایندهای از هزینههای پرورش گاو جدا میشود.
و اینکه این سناریو دامداران را وادار میکند تا با حاشیههای بسیار خطرناکی کار
کنند که معاملات سوداگرانه ضروری است و شکست دیدنی ممکن است. مقامات تایسون میگویند
که با در نظر گرفتن تمام هزینهها، حاشیههای آنها نیز کم است، باریک تر از حاشیههای
دامداران. تنها بخشی از فروش 43.2 میلیارد دلاری شرکت سود است. اما برای عید پاک،
شکست چشمگیر همان چیزی است که بعدا اتفاق افتاد.
تحقیقات تایسون به سرعت
نشان داد که حداقل 200000 راس گاو که ظاهراً تحت مراقبت از مزرعههای ایستردی
بودند در واقع ساخته شده بودند. تایسون 233 میلیون دلار ضرر کرد. این شرکت به زودی
به همراه اطلاعات مالی اغراقآمیز خود به سهامداران آن را فاش کرد. سپس، در ژانویه،
تایسون علیه ایستردی رنچز شکایت کرد تا پول را پس بگیرد. در هفته اول فوریه، در
حالی که ایستردیها احتمالاً هنوز در سوگ مرگ گیل ایستردی بودند، مزرعه و مزرعه
ورشکستگی کرده بودند، سرنوشت آنها به دادگاه فدرال سپرده شد.
در یک سیستم سرمایه داری،
شکستی مانند این برای مردم با کمترین حمایت سخت ترین احساس میشود. افرادی که در
صندلیهای جعبه در نمایشگاه کانتی-نوعی صندلی که کودی ایستردی هنوز ادعا میکرد-
زنده خواهند ماند. این کارگرانی هستند که کمترین دستمزد را دریافت میکنند که در
معرض بیشترین آسیب قرار میگیرند: کارگران فصلی، اغلب بدون مدرک، شاغل در مزارع،
که از طریق اشخاص ثالث برای کارهای دور از بزرگراهها و پلهای سه شهر، دستمزد میگیرند.
در سرزمین پیوتهای آبیاری و محصولات ردیفی.
برای مثال عیسی کالدرو
را در نظر بگیرید. او یک کارگر گاه به گاه است که همچنین در مجتمع مسکونی کارگران
مزرعه کار میکند که توسط یک کلینیک بهداشتی مستقر در سیاتل اداره میشود. روزی در
خوابگاهی با رنگهای روشن، او از طریق مترجمی توضیح داد که چگونه در اوایل بهار،
کارگران در ساعت 3 صبح، زمینی که با چراغهای جلو روشن میشد، شروع میکنند تا در
حالی که مارچوبه میچینند، با طلوع خورشید مسابقه دهند. او گفت: «همانطوری که شما
قرار دارید، بعد از ساعت 10 صبح، هوا بسیار گرم است. او ایستاده بود تا نشان دهد،
خود را به باسن چسباند، به جلو خم شد تا یک بطری پلاستیکی آب روی زمین را از پایه
آن بگیرد. "خیلی ناراحت کننده است." کالدرو گفت که ترفند این است که در
دو هفته اول به آرامی از جای خود بلند شوید. هرگز روزه نگیرید پس از آن بدن، به
طور عجیبی، تنظیم میشود. کارگران هر روز بین 6 تا 10 مایل در این موقعیت سفر میکنند
که با مبلغی که انتخاب میکنند پرداخت میشود. درآمد معمولی حدود 300 دلار در روز
است.
ایستردی فارمز سالانه
صدها کارگر را قرارداد میبست. زمانی که ایستردی اعلام ورشکستگی کرد، به ترتیب
47000 و 454000 دلار به دو پیمانکار کارگر مزرعه که چنین کارگرانی را تامین میکردند،
بدهکار بود. شرکتهایی که به اختصار FLC نامیده
میشوند
- Rangeview Ag Labor و Labor Plus Solutions - کارگران مهاجر و محلی را که در مزارع
کار میکنند، استخدام میکنند که بیشتر آنها از جامعه لاتینکس هستند. FLCها هزینه این خدمهها را سازماندهی،
حمل و نقل و مدیریت میکنند، که به نوبه خود مزارع مانند ایستردی را با درخواست
مکرر در انجام این سخت ترین و به موقع ترین کارهای انجام میدهند.
سخنگویان هر دو شرکت
حاضر به مصاحبه نشدند، اما اریک نیکلسون، نایب رئیس سابق United Farm Workers، که اکنون مشاور است، گفت که مبالغ معوق برای هر دو ضربه دردناکی
خواهد بود. او گفت: "بیشتر FLCها
به طرز غم انگیزی دارای سرمایه اندک هستند." «آنها چک دستمزد به چک حقوق کار
میکنند. برای یک
FLC، این
یک موفقیت بزرگ است."
این نوع ضررها به مغازههای
فلزی راه راه نیز وارد شد. در انبار Olberding Seed،
که در زمینی نازک بین فرودگاه و راهآهن قرار داشت، این تب 160000 دلار بود.
503000 دلار در تهویه صنعتی بود. ایستر دیز از مکانیکها و فروشگاههای قطعات و
متخصصان آبیاری در سرتاسر شهر پشتیبانی میکرد و اغلب حسابهای بزرگی را باز نگه
میداشتند. در مجموع، 230 کسب و کار کوچک از مبالغ ناچیز تا میلیونها بدهکار
بودند. همه آنها از نظر استانداردهای ورشکستگی در پشت خط قرار داشتند، و از
اعتباردهندگانی مانند واشنگتن تراست بانک، رابو آگری فاینانس، و جان دیر فایننشال
بالاتر بودند، که در دعاوی خود انباشته شده بودند و نگران پرداخت وام بودند. آن
وزنههای سنگین با قراردادها یا وثیقهها، چیزی غیر از دوستی، تضمین میشد.
بازپرداخت همه آنها کار
بزرگی به نظر میرسید. علاوه بر 233 میلیون دلار بدهی به تایسون، 223 میلیون دلار
بدهی در سراسر مزرعه و مزرعه برای چیزهای معمولی وجود داشت. وام مسکن، وام بانکی،
قراردادهای خرید وسایل نقلیه. تنها 51 میلیون دلار دارایی باقی مانده است. در یک
جلسه ورشکستگی، یک وکیل برای ایستردی رنچز کمبود را تایید کرد و به قاضی گفت:
"پای به اندازه کافی بزرگ نیست." او گفت که در حال خرید یک توافقنامه حل
و فصل است تا از سالها دعوای قضایی که ممکن است در نبرد برای آنچه باقی مانده
است، جلوگیری کند.
"پای به اندازه کافی بزرگ نیست."
با این حال، تعداد کمی
از صاحبان مشاغل کوچک میخواستند در مورد پولی که ایستردی به آنها بدهکار است صحبت
کنند. برد کورتیس، که مزرعه اش 112000 دلار برای خوراک بدهکار بود، گفت: "شما
پول نمیگیرید، ادامه میدهید." او استدلال کرد که اگر پول باقی بماند،
احتمالاً بسیاری از آن توسط وکلا میخورد.
برخی دیگر نیز اهانت
کردند، شانههای بالا انداختن کلامی، گویی شوک از دست دادن پول کمتر از شوک از دست
دادن موسسهای مانند مزارع ایستردی است. آنها گفتند که تجارت با عید پاک همیشه خوب
بوده است. ارزش زحمت برای این بخش بد را دارد. و شاید تجارت با روزهای عید پاک دوباره
با پسر عموها یا خواهر و برادرها یا پسرانی که باقی مانده اند خوب باشد. آنها
متحمل ضرر شدند و ادعا کردند که با کودی تلخ نیستند. آنها از رهبری جامعه او صحبت
کردند. از چسبیدن به هم از سنتهای افتخارآمیزی مانند پرورش دامهای خود و خوردن
استیک.
پس از اینکه تایسون
کلاهبرداری کودی ایستردی را گزارش کرد، بازرسان فدرال برای بررسی خود وارد عمل
شدند و وضعیت را به اختصار «کلاهبرداری ارواح-گاو» نامیدند، در حالی که دامداران
آن را «کاتل گیت» نامیدند. تایسون به تحقیقات خود ادامه داد و در یک جفت جلسه که
در جلساتی که در آنها نحوه کلاهبرداری از آنها را انجام داده بود، صاحبان شرکت را
اعزام کرد تا درباره گاوها صحبت کنند، حتی یادداشتهای خیالی. کارمندان تایسون که
از رواقی بودن و رفتار خونسرد او شوکه شده بودند، ریاضیات او را با پرواز هواپیماهای
بدون سرنشین بر فراز مزرعه برای شمارش گاو بررسی کردند.
در 24 مارس، وزارت
دادگستری کودی ایستردی را به دلیل ارسال فاکتورهای جعلی از طریق ایمیل برای تایسون
به یک فقره کلاهبرداری متهم کرد. این جرمی بود که مجازات آن تا 20 سال زندان و جزای
نقدی بود. ایستردی در اتهامات وارده به این اوراق نیز متهم شد، نه تنها به پرداخت
مبلغ 233,008,042 دلار به تایسون، بلکه به تکرار کلاهبرداری با یک شرکت ناشناس و
کلاهبرداری از آن یکی از 11,023,084 دلار دیگر.
تسلیم عید پاک سریع بود.
در عرض یک هفته، او به اتهامات وارده اعتراف کرد، با پرداخت 244,031,132 دلار به
عنوان غرامت موافقت کرد و شروع به انتظار برای محکومیت احتمالی زندان کرد. تا پایان
ماه می، مزرعه قرار بود به حراج گذاشته شود. ایستردی در آیداهو در تعطیلات بود و
با اجازه قاضی فدرال برای تولد یک نوه دخترش را ملاقات کرد.
در این میان، به دلیل اینکه
ویروس کرونا فرآوری گوشت گاو را در تنگنا قرار داده بود و قیمتها برای مصرفکنندگان
افزایش یافته بود، دستمزد دامداران به پایینترین سطح تاریخی 31.1 درصد کاهش یافت
و تا ژوئن به 35.8 درصد رسید. وزارت کشاورزی آمریکا نیز مانند فدراسیون اداره
مزرعه آمریکا تحقیق کرده بود. آنها هیچ تثبیت قیمتی بین تایسون و سایر شرکتهای
گوشت پیدا نکردند. هیچ چیز غیرقانونی نیست اما دیری نگذشت که اسناد سفید شروع به
اشاره به قراردادهای فرمول به عنوان محرک اصلی کاهش نرخ پرداخت کردند. USDA پیشنهاد کرد که یک راه حل ممکن میتواند
ایجاد ابزارهای معاملاتی بیشتر برای دامداران کوچکتر باشد که به کسانی که گاوهای
کمتری دارند اجازه میدهد تا وارد بازی معاملاتی شوند. به این ترتیب آن دامدارانی
که گاوها را به جنوب حمل میکردند نیز میتوانستند گلههای خود را پرچین کنند.
در ماه ژوئن، در حالی که
دولت بایدن در مورد شکستن انحصار گوشت شرکتها صحبت میکرد، پیشنهاد دهندگان برای
مزارع و مزارع ایستردی اندک بودند. دادگاه ورشکستگی تصمیم گرفت که چهار نسل تجارت
گسترده را تقسیم نکند. در حالی که قطعات کوچک ممکن است در دست سایر اپراتورهای
کوچکتر باقی بماند، دادگاه استدلال کرد که میتواند پول بیشتری را برای بدهیها در
یک فروش هنگفت با سرعت بیشتری دریافت کند. پیاز و سیب زمینی. محصولات ردیفی، به
علاوه گیلاس و انگور. یک خوراک دام (یکی دیگر فروخته شده بود). انبارهای پیاز و سیب
زمینی، ساختمانهای دیگر نیز. بعلاوه انبوه و انبوه زمین و اجاره زمین به مساحت
22500 جریب که 12100 آن آبی است. همه به هر جیب عمیقی که میتوانست آمد و به کودی
ایستردی و وکلایش کمک کرد تا آب وثیقه بگیرند، تبلیغ شدند.
فقط دو خریدار پیشنهاد
دادند. هر دو شرکتهای سرمایهگذاری در املاک و مستغلات بودند که در زمینهای
کشاورزی سود میکردند. یکی از آنها Cottonwood Ag Management، یکی از شرکتهای تابعه Cascade Investment، متعلق به بیل گیتس بود. دیگری Farmland Reserve، بازوی سرمایهگذاری کلیسای عیسی مسیح مقدسین روز آخر و شرکت مادر AgriNorthwest بود که مزارع را در داخل و اطراف سهشهرها
و جاهای دیگر اداره میکند. این مزرعه با پیشنهادی 209 میلیون دلاری برنده شد.
درآمد حاصل از مزرعه و
مزرعه به نفع کسی نیست که اکنون در اینجا زندگی میکند. این برای تامین سود کلیسای LDS است.
پس از آن، هر کسی که
کنجکاو برای دیدن مزرعه قدیمی ایستردی باشد، به یک هواپیما و کمی زمان نیاز دارد. AgriNorthwest سالها مزارع ایستردی را محاصره کرده
بود و صدها هزار جریب در شمال رودخانه کلمبیا و شرق بزرگراه 395، در جنوب به هرمیستون
و بوردمن در اورگان در اختیار داشت. اگرچه این شرکت یک چهارم از کارکنان ایستردی
فارمز را استخدام کرد و بسیاری از قراردادهای خانوادگی آنها را در جامعه راه اندازی
کرد، انتقال به مالکیت سرمایه گذار میتواند به معنای کمکهای کمتر به نمایشگاههای
شهرستان، نامزدهای محلی جمهوری خواه و سایر اهدافی باشد که ایستردیها از آن حمایت
میکردند. درآمد حاصل از مزرعه و مزرعه به نفع کسی نیست که اکنون در اینجا زندگی
میکند. این برای تامین سود کلیسای LDS است.
چنین غولهایی وارثان چیزی
بیش از ثروت از دست رفته عید پاک هستند. در عصر کوچک سازی مزارع و دامداریها،
آنها ذینفعان اصلی اقتصادهای مزرعه هستند که به طور فزایندهای حول کالاهای مقیاس
و سرمایه گذاری میچرخند. شاید این خبر خوبی برای کودی ایستردی بود، کسی که در نهایت
توانست از تجمیع و قیمتهای بالاتر چیزی به دست آورد.
وقتی فروش تمام شد، عدلهای
کاه در یک ردیف بلند و بلند در بیرون از یک مزرعه سابق عید پاک، توسط صد عدل برون
شد. هیچ گاو درون صدها آغل وجود نداشت، فقط یک فضای هموار از خاک و یک سکوت وهم
انگیز در این مکان که زمانی میلیونها گاو در آن زندگی میکردند، و صدها هزار گاو
اختراع شده هرگز زندگی نمیکردند. در پایین تپه، ردیفی از ماشینهای مزرعه در
مزرعهای قرار داشتند که برای دیدار با روز آبی به سمت آسمان شیب داشت. تراکتور،
کامیون، تریلر، یک بولدوزر، چند چرخ دستی گلف، در حال حراج هستند.
خانواده برای آخرین پولی
که میتوانستند تقلا کرده بودند. روزنامه محلی Tri-City Herald گزارش داد که در طول سال گذشته این مزرعه، ایستردیز
2.6 میلیون دلار از برنامه حمایت از چک حقوقی مربوط به بیماری همه گیر کمک کرد.
سوابق دادگاه نشان میدهد که صورت حسابهای کارت اعتباری به نام دبی ایستردی
پرداخت شده است - 153405.19 دلار. و 30249.72 دلار دیگر به صورت نقدی برای چیزهایی
مانند سفر به
Costco و کارخانهها هزینه
شد. شخصی با یک سفر 3200 دلاری نزد پریودنتیست رفت. و 23000 دلار شهریه به کالجی
در ویرجینیا فرستاده شد. پول به راحتی جریان پیدا کرد که بعید بود از سر گرفته شود.
کودی ایستردی در انتظار
صدور حکم است در حالی که دولت برای بقیه آنچه متعلق به اوست میآید. او همچنان روی
صندلیهای جعبهای در رودئو ثابت است. برای بازدید از نوزاد جدید در آیداهو، مجوز
دوم را از یک قاضی فدرال دریافت کردم.
نسل بعدی ایستردیها که
در غیر این صورت ممکن بود چیزهایی را که از دست داده به ارث برده باشند - نوههایی
که دوران جوانی خود را سوار بر تفنگ ساچمهای در پیکاپ گیل گذراندهاند - اکنون در
فاصلهای دورتر از سهشهرها کشاورزی میکنند. این زمین در جنوب غربی بوردمن در
اورگان است، جایی که بسیاری از آنچه برای اجاره است متعلق به یک شرکت سرمایه گذاری
املاک و مستغلات است. همچنین نزدیک کارخانه لبنیاتی 28000 گاوی است که پسر کودی به
جای پدرش پیشنهاد میدهد آن را اداره کند. اما مشخص نیست که آیا کارخانه لبنیات - یک
سرمایهگذاری مورد انتظار که تنها چیزی است که از امپراتوری عید پاک باقی مانده
است - هرگز راهاندازی خواهد شد یا خیر. این دارای سابقه تخلفات زیست محیطی تحت
مالک سابق است و ممکن است هرگز مجوزهای مورد نیاز خود را دریافت نکند. و هنوز مشخص
نیست که آیا کارخانه لبنیات میتواند از گرفتار شدن در پیچ بدهیهایی که مزرعه و
دامداری را به دام انداخته است جلوگیری کند.
در حال حاضر، این فقط
تعداد انگشت شماری ساختمان است، به علاوه راهروهای پشت سر هم مزرعههای خالی گاو -
مکان دیگری که حیواناتی که در اینجا زندگی میکردند فقط ارواح هستند.
آردینی اوخو